 |
من ساحلم ، تو دریای من
من تکیه گاهت ، تو سرپناه من
مثل یک ساحل بی قرار آمدنت در آغوشم هستم ای دریای من
امواج خروشانت ، صدای دلنشینت ، آرام میکند مرا در این حال و هوای ابری و دلگرفته ام.
به وسعت آبی بیکرانت دوستت دارم ، به زلالی آبهای روانت دوستت دارم
دریا ، یک رویای شیرین ، در کنار دریا ، یک روز دلنشنین
من ساحلم ، تو دریای من ، تویی یک صحنه پر شور و شوق من
دریای من به اندازه تمام مرواریدها و صدفهایی که در قلب خود جا داده ای دوستت دارم
یک سکوت و تنها صدای دلنشین امواج تو ، چه لحظه زیباییست ، لحظه گوش دادن به درد دل های تو.
من ساحلی بی جانم ، به من جانی تازه بده ای دریای من
آرزو دارم طوفانی شوی و با آن امواجت جان مرا از غم و غصه ها بشویی.
آن لحظه که تو طوفانی میشوی ، دیگر تنها نیستم ، وجود تو را حس میکنم در آغوشم ای دریای من !منم همان ساحلت ، ساحلی خسته ، که به انتظار در آغوش کشیدنت مثل همیشه بیقرار نشسته
وقتی غروب می آید ، من نیز به وسعت آن دل سرخ رنگت ، دلم میگیرد ، تو آرامی و من نیز خسته
غروب مرا از تو دورتر میکند ، شب که میشود ، به انتظار طلوع مینشینم تا به آن امواج مهربانت نزدیک و نزدیکتر شوم .
من ساحلم ، تو دریای من ، همیشه با چشمهایم خیسم نگاهت میکنم ، چقدر تو زیبایی ای مهربان من
نظرات شما عزیزان:
|